اهميت ارتباطات میان فرهنگی

نویسنده: کارشناس مرکز
زمان مطالعه:
5 دقیقه

فهرست محتوا

ارتباطات میان‌فرهنگی، از زمانی که انسان‌هایی با پیشینه‌ها و فرهنگ‌های گوناگون به تماس با یکدیگر پرداختند، وجود داشته است. اگرچه این گونه ارتباطات سابقه‌ای طولانی دارد، اما اهميت آن در چند دهه‌ی اخیر به مراتب بيشتر شده و به وسيله‌اي مهم براي شناخت ملتها از يكديگر تبديل گرديده است.

ظرفیت های فرهنگی وتمدنی غنی کشورهای قاره آسیا ميتواند سبب تعالی فرهنگی و ایجاد امنیت و ثبات درازمدت در این منطقه خواهد شد.

ارتقای همکاری‌های متقابل، شناسایی نقاط قوت و فرصت های مشترک در آسیا، به بهبود زندگی مردم، توسعه جامعه مبتنی بر دانش، بالا بردن و توانمند سازی جامعه و مردم آسیا و افزایش رقابت اقتصادی آسیا در جهان خواهد شد.

سه حوزه تمدنی بزرگ و برجسته شامل تمدن چین، هند و ایران در قاره آسیا وجود دارد و مسلما اگر بنا باشد در حوزه فعالیت‌های فرهنگی کلان و منطقه‌ای، همکاری‌هایی صورت گیرد این سه حوزه تمدنی قاره آسيا كه ميتوان گفت از یکدیگر جدا نیستند ميتوانند تاثیرگذار باشند.

آسیا از لحاظ نیروی انسانی بزرگترین قاره بشمار می رود، از لحاظ منابع طبیعی غنی ترین ظرفیت را داراست، ازلحاظ اکولوژی منحصر به فرد است، و از لحاظ ادیان و مذاهب از تنوع بسیاری برخوردار است. نژادها در آسیا متنوع و مختلف است. بعضاً این سوال وجود دارد که آیا یکسانی باعث وحدت بیشتر می شود و یا تنوع نژادی باعث رقابت مثبت می شود؟ لذا ازهرجهت که نگاه کنیم این منابع انسانی، منابع طبیعی، گستردگی جغرافیایی اهمیت آسیا را افزونتر می کند و ازقرن ۲۱ به قرن آسیا نام برده می شود.

آسیای میانه و شبه قاره حوزه تمدنی ایران است. در هند ازموضوع عرفان و تصوف گرفته تا شخصیت سید علی همدانی همه از اشتراکات فرهنگی ایران با شبه قاره هند است.

ماهیت ارتباطات میان‌فرهنگی

فرهنگ به‌عنوان یک پدیده‌ی پیچیده و فراگیر، در میان اقوام و ملل گوناگون تعاریف مختلفی دارد. به‌عنوان یک محصول که از مجموعه‌ی فرایندهای اجتماعی هر جامعه‌ای به‌وجود می‌آید، زمانی که توسط عضوی از یک فرهنگ، برای مردمانی از فرهنگ دیگر فرستاده شود، ارتباط میان‌فرهنگی به‌وجود می‌آید.

ارتباطات میان‌فرهنگی، به‌عنوان فرایند مبادله اندیشه‌ها، معانی و کالاهای فرهنگی میان مردمانی از فرهنگ‌های مختلف، بین آن دسته از مردم اتفاق می‌افتد، که ادراکات فرهنگی و سیستم‌های نمادینشان به‌اندازه کافی مجزّا هستند. در این‌گونه از ارتباط، اساساً بین دو طرف ارتباط، هیچ‌گونه علقه‌ی فرهنگی وجود نداشته و یا این‌که طرفین، دارای پیوندهای فرهنگی ضعیفی هستند. ارتباطات میان‌فرهنگی، چه در ابعاد نظری و چه در ابعاد عملی، در بسترهای خاصّی مثل جهانگردی، روزنامه‌نگاری آموزشی و تحقیقات در حوزه‌های علم، دین و هنر، بیشتر خود را نشان داده و دارای مجاری یک‌طرفه و دوطرفه است. 

ترجمه متون خارجی، نشر کتاب و مطبوعات، پخش برنامه‌های تولیدشده در فرهنگ‌های دیگر و انواع واردات و صادرات کالاهای فرهنگی را می‌توان از نوع ارتباطات فرهنگی “یک‌طرفه” و جشنواره‌های بین‌المللی و منطقه‌ای، انواع گردهمایی‌ها و گفتگوهای علمی، طرح‌های تحقیقاتی و آموزشی مشترک و رایزنی‌های فرهنگی را از جمله ارتباطات فرهنگی “دوطرفه” دانست.

ارتباط بین فرهنگی که در فضای تفاوت نژادی یا اختلافات اصالتی رخ می‌دهد را می‌توان هم بر فرایند ارتباطی میان فرهنگ‌ها و هم بر حوزه مطالعاتی آن اطلاق کرد. در بخش فرایند، باید به سراغ فرهنگ‌ها رفت و نسبت فرهنگ‌ها با یکدیگر، نوع داد و ستد آن‌ها و تحوّل در روابط میان آن‌ها را در نظر گرفت و در بخش حوزه مطالعاتی، باید به سراغ حوزه‌هایی مثل زبان و دیگر مؤلفه‌های مواجهه و تعامل فرهنگی در جوامع گوناگون و عوامل تعیین‌کننده‌ اهمیّت نسبی عوامل و عوامل مؤثر بر فرایند فوق رفت.

اشکال ارتباط بین فرهنگی

ارتباط بین نژادی؛ ارتباط بین نژادی زمانی رخ می‌دهد که منبع و دریافت‌کننده از نژادهای متفاوت بوده و به تبادل پیام بپردازند.

ارتباط بین قومی؛ معمولاً گروه‌های قومی، جوامع خود را در یک کشور یا فرهنگ شکل می‌دهند. این گروه‌ها دارای منشأ و میراث مشترکی هستند، که برای تحت تأثیر قرار دادن اسامی خانوادگی، زبان، مذهب، ارزش‌ها و مشابه این‌ها مناسبند. زمانی که فرهنگ قومی این اقوام که از یک نژاد هستند، امّا اصالت‌های قومی مختلف دارند، به همدیگر منتقل شوند، ارتباط بین قومی شکل می‌گیرد.

عناصر ارتباط بین فرهنگی

ادراک؛ ‌ادراک فرایندی است، که فرد به‌واسطه آن، محرّک‌ها را از دنیای خارجی انتخاب، ارزیابی و سازماندهی می‌کند. این مقوله که از عناصر ارتباط بین فرهنگی است، در ادراکات فرهنگی بر مبنای سیستم‌های اعتقادی، ارزشی و نگرشی بنا شده است.

فرایندها کلامی؛ چگونگی فکر کردن و حرف زدن با یکدیگر، از عناصر ارتباط بین فرهنگی به‌شمار می‌رود.

فرایندهای غیرکلامی؛ این عنصر شامل استفاده از حرکات برای برقراری ارتباط است. البته معنای این حرکات از فرهنگی به فرهنگ دیگر تغییر می‌کند.

فرهنگ؛ این عنصر، موقعیّت رویداد ارتباطی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

رابطه ارتباطات میان‌فرهنگی و ادیان

نسبت دین و ارتباط میان‌فرهنگی، عمدتاً به بخش فرایندی ارتباطات میان‌فرهنگی مربوط می‌شود؛ چرا که ادیان، عموماً بر “فرایند” ارتباطات میان‌فرهنگی مؤثر واقع شده‌اند؛ نه بر حوزه‌ی مطالعاتی آن. حوزه‌های مطالعاتی مربوط به ارتباطات میان‌فرهنگی، متأخر و مربوط به قرن بیستم بوده و اهل ادیان، با رهیافتی دینی کمتر بدان‌ها پرداخته‌اند. 

در حوزه‌ی فرایندها از چند منظر می‌توان به نسبت ارتباطات میان‌فرهنگی و ادیان پرداخت. منظر اول، سوابق فرهنگی است؛ به این معنا که در بحث از هرگونه نسبت و نقش دین در ارتباطات میان‌فرهنگی به سوابق فرهنگی رجوع کنیم. از این نگاه، کلمه دین بسیار زیاد خواهد بود؛ چراکه ادیان یکی از مهم‌ترین وجوه عناصر فرهنگی ملّت‌ها بوده‌اند.

منظر دوم در بررسی فرایندها، منظر ساختی است؛ به این‌معنا که در ساخت ارتباطات میان فرهنگ‌ها، نقش دین جستجو شود.

منظر سوم، منظر ترکیبی است. بسیاری از افراد برای تسهیل ارتباطات میان‌فرهنگی، دست به ترکیب و ادغام برده‌اند. اینان با فرض عدم امکان گفتگوی میان ادیان و از این طریق، ارتباط میان فرهنگ‌ها یا عدم تصور نسبت به این مطلب، راه دست‌چین کردن و ادغام را در پیش گرفته‌اند.

باید در نظر داشت که امروزه برخی ادیان حاصل ارتباط میان فرهنگ‌ها هستند. از جمله آن‌ها می‌توان به دین سیک‌ها اشاره کرد، که ترکیبی از دو دین بودا و اسلام و حاصل مواجهه دو فرهنگ اسلامی و هندو است.

روابط بین‌الملل و ارتباطات میان‌فرهنگی

علم روابط بین‌المللی به‌لحاظ نظری، به موضوع ارتباطات در خارج مرزهای ملی و میان کشورها می‌پردازد؛ در حالی‌که مطالعه ارتباطات میان‌فرهنگی در هر موقعیّتی که گونه‌های متفاوتی از فرهنگ‌ها با یکدیگر تلاقی و رابطه داشته باشند، موضوعیّت می‌یابد. بر این اساس، حوزه مشترک این دو نوع از مطالعه در جایی است که روابط با بیگانگان(خارج مرزهای دولت-ملت)، توأم با تلاقی فرهنگ‌های غیر همسان نیز باشد. اما از آن‌جا که گذر از مرزهای ملّی و ارتباط با سایر ملیّت‌ها اغلب به‌معنای تلاقی فرهنگ‌های گوناگون است، می‌توان ادّعا کرد، که انواع مختلف روابط بین‌الملل، می‌تواند موضوع مورد مطالعه ارتباطات میان‌فرهنگی باشد.

انواع مصادیق مشترک روابط بین‌المللی و ارتباط میان‌فرهنگی را می‌توان به‌صورت زیر دسته‌بندی کرد: 1) گردشگری، 2) مبادلات آموزشی، علمی، و همایش‌ها 3) اقدامات دیپلماتیک، سیاسی و جاسوسی، 4) رسانه‌ها، فرهنگ مردم و کارهای هنری، 5) مهاجرت و پناهندگی، 6) کارگری و کارهای حرفه‌ای، 7) سفرها و ملاقات‌های بازرگانی و مالی، 8)ورزش و 9)سازمان‌های داوطلبانه.

به اشتراک بگذارید

Facebook
LinkedIn
WhatsApp
Email

سایر مقالات منتخب